بچه های سایبری

جنگی که بود ، راهی که هست
بچه های سایبری

بچه های سایبری لبیکی است به فرمان جهاد نرم مقام معظم رهبری

آخرين نظرات
دوستان

حتی بعد از شهادت

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۰ ق.ظ

چند سالی می شد که جنگ تمام شده بود و قاب عکس علیرضا روی طاقچه یادآور خاطرات بود . برادر که بعد از مدتی فرصت کرده بود به مسجد سری بزند ، بعد از نماز رفت سراغ حاج آقا و دو زانو نشست کنارش ، با احترام سلام کرد و گفت ( فرستاده بودید دنبال من ؟ ) حاج آقا بعد از سلام و احوال پرسی نگاهی به اطراف کرد و آهسته گفت ( دیشب خواب برادرتان را دیدم . به من سپرد تا به شما بگویم مواظب اداء نماز صبح باشید ) برادر که حالا عرق شرم به روی پیشانی اش نشسته بود یادش افتاد چقدر غرق دنیا شده است و تا آخرای شب مشغول کار است و اکثر صبح ها هم از فرط خستگی نمازش قضا می شود .

خاطره از شهید علی رضا کریمی

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی