- ۰ نظر
- ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۵
در بصره زنی به نام شعوانه بود که در تمام مجالس فسق و فجور شرکت میکرد؛ روزی با اطرافیانش به خانهای رسید که از آن صدای گریه بلند بود؛ شخصی را فرستاد خبر بیاورد؛ اما برنگشت؛ دومی را فرستاد، برنگشت؛ سومی را فرستاد و سفارشکرد که زود برگردد؛ او بازگشت و گفت این ماتمِ زندگان است نه مردگان، بلکه ماتم گنهکاران است.شعوانه خود رفت تا ببیند چه خبر است. واعظی را دید که جمعی دور او نشستهاند و او آنها را از عذاب میترسانَد و همه گریه میکنند؛ واعظ این آیه را خواند:
اذا رَاتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً وَ اذا الْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً (فرقان، 12 و 13)
هنگامیکه جهنم گنهکاران را از مکان دور میبیند، صدای خشمآلودش را که با نفسزدن شدید همراه است میشنوند و هنگامیکه در جای تنگی از آن افکنده شوند، درحالیکه در غل و زنجیرند، در آنجا فریاد واویلای آنان بلند میشود.
(به ادامه مطلب مراجعه کنید)