امام خمینی از ولادت تا رحلت
در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30
شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان
مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله
زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان
طبیعت نهاد
.
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در
کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى
مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى
(رض) که پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا
گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجأَ
مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه از ولادت روح
الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر
را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ
گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى
اجراى حکـم الهى قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى
عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن
ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو
گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو
هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه
خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است و همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش (
صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از
نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .
هجرت به قم، تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی
اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ
رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز
1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به
سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى
تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم
آقا مـیـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید
محمد تقـى خـوانسارى, و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سـیـد عـلى یثربى کاشانى و
دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالکریـم
حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس
از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از
مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیجـه رسـیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان
زعـیـم حـوزه عـلمـیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان, امام خمینـى به عـنـوان
یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و
اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس
چندیـن دوره فقه, اصـول,
فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج
ملاصـادق, مسجد سلماسى و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در
مسجـد شیخ اعظـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و
در نجف بـود که بـراى نخـستـیـن بار .مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى
ولایت فـقیه بازگـو نمود.
امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام
روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش
اعـتـقـادى و تربـیت و محیط خانـوادگى و شرایط سـیـاسى و اجـتماعى طـول دوران
زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـیـر
تکاملى آن به مـوازات تکـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یکـسـو و اوضاع و احـوال
سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مخـتـلف
ادامـه یـافـته است و در ســـال 41و1340 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى
فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قـیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش کنـد و
بـدیـن تـرتـیـب قـیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با
دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمـیـنى و اسلامـى بـودن انگـیـزه ها
و شعارها و هدفهـاى قیام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران که
بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى گردید امام خمـیـنـى
خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده
چنین یاد مـى کند : مـن هـر دو جـنـگ بـیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچـک
بـودم لکـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مرکزى که ما
داشـتـیـم در خـمـیـن, مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع
مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى
اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر که در پناه حکـومت مـرکـزى بـه غـارت
اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى
هـا بـودیـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن
در عیـن حالى که تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ایـن
سنگـرهایى که بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم کـنند و
غـارت کـنند, آنجا مى رفـتـیــم سنگرها را سرکشـى مى کردیـم. کـودتاى رضا خان در
سـوم اسفـند 1299 شمسـى
که بنابر گـواهـى اسـناد و مدارک تاریخـى و غـیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها
حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد کـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و
تا حـدودى حکـومت مـلوک الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـارکنـده را محدود سـاخت
اما درعـوض آنچـنـان دیکتاتـورى پدید آورد که در سایـه آن هـزار فامـیـل بر سرنـوشـت
مـلـت مظلـوم ایـران حاکـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق
خوانین و اشرار گردید . |
قیام 15 خرداد |
ماه محرم 1342 که مـصادف با خرداد بـود فـرا رسـید.
امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریک مردم بـه قیام عـلیـه
رژیـم مستبد شاه به عمل آورد. |
تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق |
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان
آیه الله حاج آقا مصطفـى از ترکیه به تبعیدگاه دوم، کشـور عراق اعزام شدند. امام
خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى کاظمیـن،
سامـرا و کـربلا شتـافت ویک هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف
عزیمت کرد. |
امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 - 1350) |
نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه
بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید.
امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محکـوم
نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت
اما حکـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج
ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد
قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به
مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریکـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى
مذهبى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند. |
اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم |
امام خمینـى که بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران
را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را کـرد. او در
مرداد 1356 طـى
پیامى اعلام کرد : اکنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـکاس جنایات رژیـم
در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است که باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال
وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن
استفاده کنند و بى پرده بپا خیزند. |
هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس
در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نـیـویـورک
تصـمـیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام
در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعکاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان
در ایران، عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد.
روز
12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز کـویت ترک گـفـت. دولت کویـت با اشاره رژیـم
ایـران از ورود امـام بـه ایـن کـشـور جلوگـیـرى کـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود
امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت
به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند.
و
دو روز بعد در منزل یکى از ایرانـیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس )
مستقـر شـدنـد. مامـوریـن کاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر
اجتناب از هرگـونه فـعـالـیـت سـیاسـى بـه امام ابلاغ کـردنـد. ایـشـان نیز در
واکـنـشــى تنـد تصـریح کـرده بـود که ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمکراسى است
و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن کـشـور بـه
آن کـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد کشیـد.
امام
خمـیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تکشیل داد. شاه نیز پـس از تشکیل شـوراى
سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى کـابـینه بختیار در روز 26 دیـماه از کشـور
فـرار کـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیچید و مردم در خیابانها به جشـن
و پایکـوبى پرداختند.
بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید
اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه کـشور
منتشر شد. هر کس که مى شنید اشک شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار کشیده
بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا که
هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم
خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن
روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در کنار مردمـش باشد. دولت بخـتـیار با هماهنگى
ژنرال هایزر فـرودگـاههاى کشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست. |
رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران |
امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را که مـى
بایــست ابـلاغ کنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان
هـدفها بـکار گرفته بـود. اینک در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده
ملاقات عزیزى مى کرد که تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف کرده بـود و قامتش جز
در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نکرده
بـود. سروده هاى عارفانه اش همه حاکى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب
بـود. و اینک ایـن لحظه شکـوهمنـد بـراى او ، و جانــکاه و تحمل ناپذیر بـراى
پیروانـش ، فـرا مـى رسید. او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و
قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران
مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و
از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر
بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم که عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها
بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.
شگفت
آنکه امام خمینـى در یکـى از غزلیاتـش که چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم سالها مى
گذرد حادثه ها مى آید
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال
بـود. قــلبـى از کار ایستـاد که میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیا
کرده بـود. بــه وسیله دوربین مخفـى اى که تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب
شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى که گوشه
هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در
دلها بر افکند که وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممکـن نیست. لبها دائمـا به ذکـر
خـدا در حـرکت بود.
در
آخرین شب زندگى و در حالى که چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل کرده
بود و در حالیکه چندیـن سرم به دستهاى مبارکـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و
قـرآن تلاوت مـى کرد. در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملکـوتـى داشـت و مـرتبا
شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اکرم (ص) را زمـزمه مـى کـرد و بـا
چنیـن حــالتى بـود که روحـش به ملکـوت اعلى پرواز کرد. وقتى که خبر رحلت امــام
منتشر شـد ، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـرکیـد و سرتاسر ایران و همـه
کانـونهایـى کـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــکپارچه
گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد. هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و
امواج احساسات غیر قابل کنترل مردم را در آن روزها تـوصیف کند.
مـردم
ایـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند این چنیـن ضجه کـنند و صحنه هایى پدید
آورند که در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان کسـى
را از دست داده بـودند کـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست
شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریکایى و غربـى را از سرزمینشان کـوتاه کرده بود ،
اسلام را احــیا کـرده بــود ، مسلمـیـن را عــزت بـخـشـیـده بـــود ، جمهـورى
اسلامـى را بـر پـا کـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى
دنـیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح کـودتا و
آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت کرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى
کرده بـود که در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت که آشکارا از سـوى هر دو قـدرت
بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد. مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن
را از دست داده بـودند.
شایـد
کسانـى که قـادر به درک و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد ، اگـر حالات مردم را در
فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاکسپارى پیکر مطهر امام خمینـى مشاهده کنـنـد و
خـبر مرگ دهها تـن که در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از
کار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیکرهایى که یکـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر
بیهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعـیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند
را در فیلمها و عکسها ببیننـد، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند.
امـا
آنـانکه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه کـرده انـد، مشکلـى نـخواهند داشت.
حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد
رحلتـش انتخاب کرده بـودند که:
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست.
روز
چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشکیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه
امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى که دو ساعت و نیـم طـول کشید ، بحث و
تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس
از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) که خود از
شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى
و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام درهمـه فـراز و
نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى کرده بود ، به اتفاق آرا براى
ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد. سالها بـود که غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در
داخل کشـور که از شکست دادن امـام مایـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى
دادند.
اما
هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان
امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه
او نبـود بلکه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده
بـود. مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 68
میلونها نفر از مردم تهران و سـوگوارانى که از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در
محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع کردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیکر مطهر مـردى
که بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و کرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار کرده و
در دنـیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز کرده بود ، وداع
کنند.
هیچ
اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چیز، بسیجى و مردمى
وعاشقانه بـود. پیـکر پاک و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه
میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید. هر کس به زبان خویـش با
امامـش زمـزمه مى کرد و اشک مـى ریخت. سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت
سیاهپوش بود.
پـرچمهاى
عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراکـز و ادارات و
مـنازل به گـوش مـى رسیـد. شـب کـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى که امـام
افـروخـته است ، در بـیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد. خـانـواده
هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود.
فریاد
یا حسیـن بسیجیان که احساس یتیمى مـى کـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را
عـاشـورایـى کرده بـود. بـاور اینـکـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در
حسینیه جماران نخـواهند شنید ، طاقتـها را بـرده بـود. مـردم شـب را در کـنار
پیـکـر امـام بـه صبـح رسانیدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خــرداد ، میلیونها
تـن به امامت آیه الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشکبار برپیکر امام نماز
گزاردند.
انبـوهى
جمعیت و شکوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـینى به کشـور در 12 بهمـن
1357 و تـکـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیکر امام ، از
شگفـتیهاى تـاریخ اسـت. خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال کننده را در
سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشـییـع را تا 9 میلیـون نفر
تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود که طى دوران 11 ساله حکومت امام خمینى به واسطه
اتحـاد کشـورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه
دیـگـر آنـان ، مردم ایـران سخـتیها و مشکلات فـراوانـى را تحـمـل کرده و عزیزان
بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدریج خسته و
دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز این چنیـن نشـد. نسل پرورش یـافـته در مکتب الـهى
امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان کامـل داشـت که :در جهـان حجـم تحمل
زحمـتها و رنجها و فداکاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و
ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـکه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات
عـزاداران امـکان ادامـه نیافت ، طـى اطلاعیه هاى مـکرر از رادیـو اعلام شـد کـه
مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوکـول شــده و زمــان آن بعـدا
اعلام شد. براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود که هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از
علاقه مندان دیگر امـام کـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت
تشییع کننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفـین
بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد کـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم
بـوسـیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون
حیاتـش منـشأَ بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا کـه او
حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر