بچه های سایبری

جنگی که بود ، راهی که هست
بچه های سایبری

بچه های سایبری لبیکی است به فرمان جهاد نرم مقام معظم رهبری

آخرين نظرات
دوستان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطره شهید مصطفی احمدی روشن» ثبت شده است

خاطره ای از شهید مصطفی احمدی روشن:

روبه روی دانشگاه صنعتی شریف تعدادی از خونه های قدیمی و مخروبه وجود داشت که به ذهنمون هم نمی رسید کسی توی این خونه ها زندگی کنه . یه روز مصطفی دستم و گرفت و برد کنار یکی از این خونه ها . اون جا یه خونه قدیمی و نمناک رو دیدم که بجای در ، پرده جلوش آویزون شده بود، یه لامپ معمولی هم جلوی در روشن بود . این در واقع...........(در ادامه مطلب)

  • سید

خیلی دیر شده

کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتم بهشت زهرا.اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه ای بین قبر ها راه می رفتیم،بعد می رفتیم سر مزار شهدا.می گفت:"این جا رو نیگا کن اصلا احساس می کنی که این شهدا مردن؟این جا همون حسی رو داری که تو قطعه اموات داری؟"بالا سر بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.می گفت"اینایی که می بینی همه نوزده - بیست ساله بودن.ماها رسیدیم به سی سال خیلی دیر شده،اصلا تو کتم نمی ره ما رو بخوان تو قطعه مرده ها دفن کنند." از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست که حسرت شهادت رو به دل داره. 

یادگاران 22،ص 85

  • سید