بچه های سایبری

جنگی که بود ، راهی که هست
بچه های سایبری

بچه های سایبری لبیکی است به فرمان جهاد نرم مقام معظم رهبری

آخرين نظرات
دوستان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطره» ثبت شده است

من میخواهم در آینده شهید بشوم.برای این که....

 

معلم که خنده اش گرفته بود پرید وسط حرف مهدی و گفت:"ببین مهدی جان! موضوع انشاء این بود که در آینده میخواهید چی کاره بشین.باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح میدادی،مثلا پدر خودت چه کارست؟"

 

" آقا اجازه،شهید شده..."

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۵۷
  • سید

خیلی دیر شده

کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتم بهشت زهرا.اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه ای بین قبر ها راه می رفتیم،بعد می رفتیم سر مزار شهدا.می گفت:"این جا رو نیگا کن اصلا احساس می کنی که این شهدا مردن؟این جا همون حسی رو داری که تو قطعه اموات داری؟"بالا سر بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.می گفت"اینایی که می بینی همه نوزده - بیست ساله بودن.ماها رسیدیم به سی سال خیلی دیر شده،اصلا تو کتم نمی ره ما رو بخوان تو قطعه مرده ها دفن کنند." از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست که حسرت شهادت رو به دل داره. 

یادگاران 22،ص 85

  • سید