بچه های سایبری

جنگی که بود ، راهی که هست
بچه های سایبری

بچه های سایبری لبیکی است به فرمان جهاد نرم مقام معظم رهبری

آخرين نظرات
دوستان

حسرت دل مصطفی احمدی روشن

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۶ ق.ظ

خیلی دیر شده

کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتم بهشت زهرا.اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه ای بین قبر ها راه می رفتیم،بعد می رفتیم سر مزار شهدا.می گفت:"این جا رو نیگا کن اصلا احساس می کنی که این شهدا مردن؟این جا همون حسی رو داری که تو قطعه اموات داری؟"بالا سر بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.می گفت"اینایی که می بینی همه نوزده - بیست ساله بودن.ماها رسیدیم به سی سال خیلی دیر شده،اصلا تو کتم نمی ره ما رو بخوان تو قطعه مرده ها دفن کنند." از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست که حسرت شهادت رو به دل داره. 

یادگاران 22،ص 85

نظرات (۲)

وبلاگت جالبه

این عکس شهید احمدی روشن را یکمی کوچک کن

پاسخ:
سلام
 خیلی ممنون
چشم حتما..

با سلام.
ممنون از حضورتون و نظری که دادید.
با افتخار لینک شدید.
یا علی.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی